بررسیهای قرآنپژوهان و فرهیختگان درباره دو سوره ولایت و نورین تا زمانی که در حوزه تخصصی خود قرار دارد، مشکلساز نیست - به ویژه اگر تقوای علمی در این مباحث رعایتشود - ; چون هر کس حق دارد به طرح و بررسی موضوعات مربوط به قلمرو کار خود بپردازد و نتایجاش را در حوزه تخصصی خود عرضه کند، لیکن طرح و نشر این دو سوره در بیرون از حوزههای تخصصی قرآنپژوهان، در کتابهای متعدد و مجلههای گوناگون با ادعاهای بدون مدرک و سند همچون: رواج این دو سوره در مجامع شیعی و استنتاج تحریف قرآن (به نقیصه) از آنها (1) و یا وجود سوره نورین در مصحف امام علی علیه السلام و برانداختن آن از سوی عثمان (2) و یا حتی فراتر از اینها ادعای وجود مصحف سری در میان شیعه به دلیل این دو سوره (3) و . . . بیرون از حوزه پژوهش است و موجب تردید افراد بیشمار درباره حقانیت قرآن شده، ناخواسته پیامدهای زیانبار خود را در اذهان بر جای میگذارد . (4)
ساختار این دو سوره و آهنگ کلی آنها درباره وصایت و امامت اهل بیتبه ویژه امام علی و نیز کجروی و ارتداد مخالفان آنان با تهدید عذاب خداوند نسبتبه آنهاست، برای قرآنپژوهان و نیز اندک آشنایان با محتوای و فصاحت و بلاغت قرآن، ساختار مغلوط و محتوای بیمایه این دو سوره دلیلی روشن برای حکم به ساختگی و بیپایگی آنهاست و هر کس با دید انصاف به آنها نگریسته بیگمان بر جعلی بودن آنها حکم کرده است (5) به طور نمونه در نخستین بند سوره نورین میخوانیم:
«یا ایها الذین آمنوا آمنوا بالنورین انزلناهما یتلوان علیکم آیاتی و یحذرانکم عذاب . . .» در این بند به مؤمنان فرمان میدهد به دو نوری که فرود آمدهاند تا آیات خدا را تلاوت کنند و . . . ایمان آورند و . . . مراد از این دو نوری که فرود آمدهاند تا آیات را تلاوت میکنند، مردم را از عذاب بر حذر دارند و . . . چیست؟ آیا معنی معقول و محصلی برای این جملهها میتوان یافت؟ ! و یا در یکی دیگر از بندهای آن میخوانیم «. . . واصطفی من الملائکة وجعل من المؤمنین اولئک فی خلقه . . .» از فرشتگان برگزید و از مؤمنان قرار داد ایشان در و آفرینش اویند! !» برای چه فرشتگان را برگزید و مؤمنان را قرار داد، معنی عبارت: آنان در خلق و آفریدگان اویند، چیست؟ یا در بندی دیگر میگوید: «ولقد ارسلنا موسی و هارون بما استخلف فبغوا هارون فصبر جمیل» ، موسی و هارون را فرستادیم برای آنچه را که جانشین کرد (یا به آن چه که جانشین شد) پس ستم کردند هارون را پس صبر زیباست! !» این عبارت بی سر و بی ته به چه معناست!؟ یا در این بند که میگوید: «ولقد اتینا بک الحکم کالذین من قبلک من المرسلین وجعلنا لک منهم وصیا لعلهم یرجعون» ، ما به تو حکم دادیم مانند رسولان پیش از تو و قرار دادیم برای تو از ایشان جانشین را شاید برگردند» عبارتهای به تو حکم دادیم و شاید برگردند چه معنی دارند؟ مرجع ضمیر در لعلهم و یرجعون چیست؟ هم چنین در بندی دیگر آمده است: «یا ایها الرسول قد جعلنا لک فی اعناق الذین آمنوا عهدا فخذه وکن من الشاکرین» ، ای پیامبر! ما برای تو بر عهده مؤمنان عهد و پیمانی قرار دادیم آن را بگیر و از شاکران باش» چگونه پیامبر عهدی را که به عهده مؤمنان و در اراده و اختیار آنان است، اخذ کند و شاکر آن باشد! ! شاید این عبارت با تقلید از آیه شریفه 144 سوره اعراف ساخته شده که در آن خطاب به موسی علیه السلام میفرماید: «. . . یا موسی انی اصطفیتک علی الناس برسالاتی وبکلامی فخذ ما آتیتک وکن من الشاکرین وکتبنا له فی الالواح من کل شی . . .» خداوند در این آیات دستور به گرفتن الواح و سپاسگزاری موسی علیه السلام به سبب نعمت اعطای تورات به ایشان است، که قابل درک و معنی معقولی دارد و باز در بندی دیگر میگوید: «ان علیا قانت فی اللیل ساجد یحذر الآخرة و یرجوا ثواب ربه قل هل یستوی الذین ظلموا وهم بعذابی یعلمون» ، به درستی که علی در شب قانت است، سجده میگزارد از آخرت میهراسد و امید به پاداش پروردگارش دارد بگو آیا آنان که ستم کردند و آنان به عذاب من آگاهاند مساویاند! !» در این جا عبارت «هل یستوی الذین ظلموا» چه جایگاهی دارد؟ و چه مناسبت آن با ادامه عبارت چیست؟ شاید کسی که این عبارات را ساخته آیات 11 و 12 سوره زمر در ذهنش بوده؟ که در آخرش میگوید: «هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون» و میخواسته از این آیه الگوبرداری کند بدون آن که به سبک و سیاق آن آشنا باشد، غافل از این که این آیه در مقام استفهام انکاری است قرآن در مقام مقایسه آنان که برای خداوند از روی جهل و عناد شریک قرار دادند تا مردم را از راه بیرون برند و کسانی که در شبانگاه در پیشگاه خداوند فروتنی دارند و چشم امید به رحمت او دوختهاند، میفرماید: «هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون» اما در عبارات ساختگی سخیف، استفهام انکاری چه جایگاهی دارد!؟
سوره ولایة نیز در هفتبند بدین گونه ساخته شده است:
«یا ایها الذین آمنوا آمنوا بالنبی وبالولی الذین بعثناهما یهدیانکم الی صراط مستقیم × نبی وولی بعضها من بعض وانا العلیم الخبیر × ان الذین یوفون بعهد الله لهم جنات النعیم × والذین اذا تلیت علیهم آیاتنا کانوا بآیاتنا مکذبین × ان لهم فی جهنم مقاما عظیما اذا نودی لهم یوم القیمة این الظالمون المکذبون المرسلین × ما خلقهم المرسلین الا بالحق وما کان الله لینظرهم الی اجل قریب × وسبح بحمد ربک وعلی من الشاهدین .»
در این سوره مزعومه غلطهای فاحش وعبارتهای بیمعنی مانند برانگیختن «ولی» در بند اول، و نیافریدن پیامبران جز به حق و مهلت ندادن خداوند به آنان تا زمان نزدیک و ترکیب دستور به ستایش پروردگار با گواه بودن امام علی در بندهای آخر و . . . جملگی بر جعلی بودن این سوره از سوی افرادی ناآشنا به بافت ومحتوای قرآن دارد .
به هر حال، هر کس در دلیلهای سلامت قرآن از تحریف درنگ کند و نیز در عبارات پریشان و بی سر و ته این دو سوره بنگرد به روشنی بر جعلی بودن این دو سوره حکم میکند و نیازی به بحث دیگر نمیبیند . البته این نکته به این دو سوره جعلی اختصاص ندارد بلکه پس از نزول قرآن هر کس کوشید با قرآن هماوردی کند و سورهای مانند قرآن بسازد، سرانجام کارش به رسوایی و استهزا کشید و این به دلیل آن است که قرآن مانندناپذیر است و محتوای بلند و ساختار زیبایش با هیچ متنی قابل مقایسه نیست .
آن چه که در این جا مد نظر ماستبررسی تاریخی مدارک و اسناد این دو سوره است تا قرآن پژوهان را در حوزه تخصصی خود به نقطه آغاز جعل این دو سوره واقف کند و به ادعاهای گزاف و غیر منصفانه وجود این دو سوره در مصحف امام علی - علیه السلام - پایان دهد و نشان دهد اثری از این دو سوره تا پیش از قرن یازدهم هجری قمری در منابع و مدارک شیعی (و غیر شیعی) نیست و بالآخره بیپایگی پندار کسانی را که به تحریف قرآن گرویدهاند را، بر ملا کند .
گزارشها و پژوهشهای خاورشناسان درباره منابع و اسانید سورههای ولایت و نورین به این شرح است:
الف: نولدکه (6) (1836 - 1931 م) : وی در کتاب تاریخ المصاحف به نقل از کتاب دبستان مذاهب از سوره نورین یاد میکند (7) .
ب: گلدزیهر (8) : (1850 - 1921 م) با تفصیل بیشتری به این مطلب پرداخته، نوشته است:
«شیعه از آیاتی که ادعا میکنند از [برخی از سورههای] قرآن ساقط شده نشانی به دست نمیدهد، به جای آن سورههایی را میآورد که به طور کلی از قرآن عثمانی [قرآن موجود] ساقط شدهاند . شیعه گوید: دستاندرکاران تدوین مصحف عثمانی این سوره را برای آن که مشتمل بر فضایل علی [علیه السلام] است از قرآن برانداختهاند .
برای نخستین بار در سال 1842 م گارسان دی تاسی (9) و میرزا کاظمبک سورهای از این دست را که در جوامع شیعه متداول است در مجله آسیایی نشر دادند . (10)
چندی پیش نیز در کتابخانه بانکیپور هند نسخهای از قرآن پیدا شده که مشتمل بر سوره نورین - با 41 آیه - و سوره ولایت - با 7 آیه - بود . . . این دو سوره درباره مولا علی و پیشوایان پس از اوست . کلیرتسدال (11) تمام این موارد را یکجا به زبان انگلیسی نشر داده (12) است . این موارد بیانگر تداوم اندیشه شیعه درباره وجود تحریف در نص قرآن عثمانی [قرآن موجود] است .» (13)
گلدزیهر چنین وانمود میکند، سورهای را که «دی تا سی» و «کاظم بک» منتشر کردهاند، متداول در جوامع شیعی است و این دو سوره غیر از آن دو سورهای است که در نسخهای از قرآن یافتشده است . وی بدون ارائه هیچ گونه مدرکی ادعا میکند در اندیشه شیعه دستاندرکاران تدوین مصحف عثمانی این سورهها را برای آن که مشتمل بر فضایل علیعلیه السلام است از قرآن برانداختهاند!
پرسشهایی که در این جا باید به آنها پرداخته شود از این قرارند:
× منبع مورد استناد گارسان دی تا سی و کاظم بیک درباره این دو سوره چه بوده است؟
× آیا دو سورهای که گارسان دی تا سی و کاظمبیک نقل کردهاند غیر از آن دو سوره ولایت و نورین است؟
× آیا کلیرتسدال - که گلدزیهر میگوید تمام موارد ادعا شده در مورد تحریف قرآن را یکجا آورده - از سورههای ساقطه چیزی جز همان دو سوره را نقل کرده است؟
پاسخ به این پرسشها را میتوان با مراجعه به خود منابعی که گلدزیهر یاد کرده، یافت .
در سال 1842 م برای نخستین بار گارسن دی تا سی در مجله Asiatioue Journal متن عربی و ترجمه سوره نورین را به زبان فرانسه منتشر کرد (14) . وی منبع این سوره را از اثری فارسی از قرن به هفدهم میلادی [یازدهم قمری] به نام دبستان مذاهب نوشته ایرانی زردشتی ساکن هند، یاد میکند (15) در سال بعد یعنی 1843 م در همان مجله میرزا اسکندر کاظمبیک متن این سوره را بر اساس نسخهای در 43 آیه منتشر کرد و ترجمه دقیقتری از آن به دست داد، کاظمبیک در این که نسخه مورد استناد وی چه بوده، سخنی نگفته است (16) . با مقایسه متن «سوره نورین» در این دو مجله خواهیم دید هیچ تفاوتی در الفاظ آنها به چشم نمیخورد و این نشان میدهد کاظمبیک نیز از همان کتاب دبستان مذاهب گرفته است همان منبعی که «دی تا سی» از آن نقل کرده است .
در ژولای 1913 م کلیرتسدال در مجله The moslem World در مقالهای تحت عنوان «اضافات شیعه بر قرآن» افزون بر سوره نورین در 42 بند (آیه) سوره ولایت را در 7 بند (آیه) گزارش کرده و متن آنها را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است (17) . وی درباره منبع خود از این دو سوره نوشته است:
«این دو سوره از نسخه خطی از قرآن نگاشته شده در قرن شانزدههم یا هفدههم میلادی در بانکیپور هند گرفته شده است .» (18)
تسدال درباره متن این دو سوره چنین آورده است:
«افرادی که با عربی آشنایند میتوانند جعلی بودن این دو سوره را به جز بخشهایی که از خود قرآن در آنها آمده، درک کنند، سبک جعلی این افزودهها تقلیدی از قرآن است که هرگز موفقیتآمیز نیست وخطاهای نحوی نیز در آنها به چشم میخورد .
متن سوره نورین در این نسخه خطی که در دسترس من است در بسیاری از موارد با متنی که کانن سل (19) منتشر کرده متفاوت است، کانن سل متن خود را از مقاله میرزا کاظم بیک در مجله آسیایی گرفته است .»
بنابراین، این دو سوره تا پیش از قرن شانزدهم میلادی قدمتی ندارد - بر فرض که آن نسخه از قرآن در آن قرن نگاشته شده باشد - مواردی را که تسدال ادعا میکند با متن کانن سل متفاوت است، از قبیل اختلاف نسخه است که در نسخههای خطی، امری طبیعی است .
محمد صبیح 15 بند از 43 بند سوره نورین را بدون ذکر منبع مورد استناد خود به همین نام (سوره نورین) آورده و بدون ارایه مدرکی ادعا میکند این سوره در مصحف علی بن ابی طالب بوده و عثمان آن را برانداخته است . (20)
«در هندوستان نسخه مجعولی از قرآن پیدا شده که غیر از سوره ولایت و سوره نورین، سوره دیگری مشتمل بر هفت آیه در بردارد که به زعم غلات شیعه سوره ولایت علی و ائمه است .» (21)
مشکور در این جا مرتکب اشتباه است، چون سوره دیگری غیر از دو سوره نورین و ولایت، به نام سوره ولایت و ائمه وجود ندارد، و کلیرتسدال (23) به نام سوره ولایت نقل کردهاند نشان میدهد این دو سوره یکی است و مدرک همه اینان نیز چیزی جز نسخه بینام و نشان از قرآن که ادعا میشود در هندوستان افتشده، نیست .
حاصل آن که منبع و مدرک خاورشناسان و مشکور و دیگران درباره سوره نورین و ولایت چیزی جز کتاب دبستان مذاهب و نسخهای از قرآن که گفته میشود قرن هفدهم میلادی نگاشتهاند نمیباشد و مدرکی دیگر در این باره ارایه نکردهاند .
در نگاشتههای سلفیان (وهابیان) تشبثبه این دو سوره برای اتهام زدن شیعه به تحریف قرآن فراوان است، سلسله جنبان این سخن سر سلسله آنان یعنی محمد بن عبد الوهاب (در 1206 ق) است . وی نوشته است:
«. . . گفته شده شیعه در این زمان دو سوره از قرآن را که گمان میکنند، عثمان بن عفان آنها را پنهان کرده، نمایان ساختهاند . آنان این دو سوره را به آخر مصحفی افزودهاند . یکی از آنها سوره نورین و دیگری سوره ولاء است .» (24)
، محب الدین خطیب (27) ، دکتر موسی جار الله (28) ، دکتر ناصر علی القفاری (29) ، محمد مالالله (30) ، احسان الهی ظهیر (31) ، دکتر احمد محمد جلی (32) و . . . دیگراناند که بر این اتهام پای میفشارند .
برخی از اینان مانند دکتر ناصر علی القفاری افزون بر استنتاج تحریف قرآن از این مساله و اتهام شیعه به تحریف قرآن نوشته است:
«آنچه را که محب الدین خطیب و احمد کسروی شیعی از تصویر سوره ولایت منتشر کردهاند، حکایت از مصحفی پنهانی و رواج آن در نزد اخباریین شیعه دارد! !» (33)
محب الدین خطیب نیز نوشته است:
«نتیجه بحث درباره این دو سوره این است که در بین شیعه دو قرآن رواج دارد یکی همین قرآن و دیگری قرآنی خاص پنهانی که در نزد خود شیعه است .» (34)
منبع و مدرک این گروه و نیز احمد کسروی چیزی جز کتاب دبستان مذاهب، تاریخ المصاحف نولدکه، مذاهب التفسیر الاسلامی گلدزیهر، فصل الخطاب محدث نوری و تذکرة الائمة محمد باقر لاهیجی نیست . مدرک گلدزیهر درباره این دو سوره بررسی شد، محمد باقر لاهیجی نیز این دو سوره را بدون ذکر منبع و مدرک خود نقل کرده است، (35) (که با مقایسه متن آنها با متنی که مؤلف دبستان مذاهب آورده در مییابیم، در اندکی از الفاظ آن با یکدیگر تفاوت میکند که به اختلاف نسخه مربوط میشود) مصدر سایرین تنها کتاب دبستان مذاهب است، محدث نوری هم تنها سوره نورین را با نام سوره ولایت از همین کتاب دبستان مذاهب نقل کرده و سپس چنین نوشته است:
«ظاهر کلام دبستان مذاهب این است که وی این سوره را از کتابهای شیعه بر گرفته است ولی من هیچ اثری از این سوره در کتابهای شیعه نیافتم جز بنا به آن چه که از محمد بن شهرآشوب مازندرانی نقل میکنند وی در کتاب المثالب گفته است مخالفان، سوره ولایت را از قرآن انداختند و شاید منظور وی همین سوره باشد .» (36)
متاسفانه محدث نوری در نقل نظر دبستان مذاهب دقت کافی نکرده و نیز به قول کسانی که به ابن شهرآشوب چنین نسبتی دادهاند بدون تحقیق اعتماد کرده است که به زودی خواهید دید .
به نظر ما - تاریخ پیدایش «سوره نورین» چیزی جز کتاب دبستان مذاهب در قرن یازدهم قمری نیست، تذکرة الائمة هم که حدود یک قرن پس از اوست از آن کتاب گرفته است، و نسخه مجهولی از قرآن نگاشته شده در قرن هفدهم میلادی که کلیرتسدال ادعا میکند این سوره در آن است نیز به احتمال زیاد با توجه به تاریخ کتابت آن نسخه، از همین کتاب دبستان مذاهب گرفته است . تا پیش از این کتاب (دبستان مذاهب) هیچ منبع و مدرکی برای سوره نورین وجود ندارد، سوره ولایة نیز تنها در آن نسخه مجهول قرآن در قرن هفدهم میلادی نگاشته شده میباشد و اثری از این دو سوره در هیچ کدام از منابع و مصادر شیعه از کتب اربعه متقدمه و متاخره و به ویژه کتابهایی که مظان طرح این بحث است، نیست، مانند: کتاب منسوب به سلیم بن قیس (در 90 ق)، کتاب القراءات (که به اشتباه کتاب التنزیل و التحریف نامیده میشود) از احمد بن محمد سیاری (37) (در 256 ق) تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم قمی، و نیز در لابه لای کلام کسانی که به پندار تحریف قرآن گرایش دارند، مانند ابو الحسن محمد بن احمد معروف به ابن شنبود بغدادی (38) (در 328 ق) از دانشمندان اهل سنت که بر این پندار سخیف بوده که عثمان پانصد حرف از قرآن را ساقط کرده است و همینطور در نگاشتههای آنان که تا پیش از قرن یازدهم متعرض باورهای شیعه درباره قرآن شدهاند، مانند ابو الحسن اشعری (39) و یا بر باورهای شیعه خرده گرفته و آنان را به تحریف قرآن متهم میکنند مانند: ابن حزم اندلسی (40) (در 456 ق)، میرزا مخدوم شیرازی (41) ، مطهر بن عبد الرحمن (42) (هر دو در قرن دهم) و . . . وبالآخره آنان که در مقام دفاع از باورهای شیعه و پاسخگویی به این اتهام برآمدهاند مانند: شیخ ابو جعفر صدوق (43) (در 381 ق)، شیخ مفید (44) (در 413 ق)، علم الهدی سید مرتضی (45) (در 436 . ق)، شیخ طوسی (46) (در 460 ق)، شیخ طبرسی (47) (در 548 ق)، علی بن طاووس (48) (در 664 ق)، حسن بن یوسف بن مطهر (49) (علامه حلی در 726 ق)، شیخ زین الدین عاملی بیاضی (50) (در 877 ق)، قاضی نور الله شوشتری (51) (در 1019 ق) و . . . در هیچ کدام از این منابع و مدارک نامی از این دو سوره برای اثبات یا انکار نیست . همانطور که خود محدث نوری - که در کثرت تتبع و گستردگی اطلاعات از منابع فریقین کم نظیر است همان گونه که از کتابهای مستدرک وسائل الشیعه و فصل الخطاب وی هویداست - اذعان داشت اثری از این سوره در کتابهای شیعی نیافته است . بنابراین نخستین منبع سوره نورین - همانطور که گفته شد - چیزی جز کتاب دبستان مذاهب در قرن یازدهم قمری نیست .
کتاب دبستان مذاهب از نویسندهای ناشناس است . طبق تفحص رضازاده ملک پژوهشگر توانای کتاب و از آن چه از متن دبستان مذاهب به دست آورده وی در سال 1025 به دنیا آمده و تا سال 1069 زنده بوده است . رضا زادهملک پس از آن که نسبت کتاب دبستان مذاهب را به محمد محسن فانی کشمیری سست و با توجه به دلایل متعدد غیر واقعی میداند، (52) به ذکر ادله و بررسی قراین و شواهد گوناگون میپردازد و از آنها چنین نتیجه میگیرد:
«همه این قراین و شواهد کافی است تا از بن دندان معتقد شویم مؤلف دبستان مذاهب یکی از پیروان پروپا قرص آذر کیوان و آیین دساتیری است آن هم معتقدی مورد احترام سایر آذر کیوانیان و وی کسی جز موبد کیخسرو اسفندیار فرزند آذر کیوان نیست .» (53)
وی در ادامه بحث از انگیزه تالیف کتاب دبستان مذاهب پرده برداشته و نوشته است:
«مؤلف دبستان خود داعیهدار آیینی ساختگی و قلابی بوده و غرض اساسیاش - بدون آن که اظهار کند - سست کردن پایههای اعتقادی متدینین ادیان دیگر و کشاندن آنها را در جرگه معتقدان خود بوده است . از این رو مبلغی از اسنادهای سست و بیپایه و مغرضانه از دهان مشتی مردم بنگی و چرسی بیفرهنگ نقل میکند .»
استعمارگران انگلیسی نیز برای اجرای غرض مؤلف دبستان مذاهب با وی همداستان شدند; چون، کتاب دبستان مذاهب نخستین بار توسط انگلیسیان معرفی و به انگلیسی ترجمه شده است (همان/د) ; چه این که نخستین چاپ فارسی این کتاب به وسیله «ویلیام بیلی» سفیر انگلستان در هندوستان همزمان با تسلط کمپانی هند شرقی بر این منطقه صورت گرفته است . (54) همان طور که ملاحظه کردید در نخستین شماره از مجلههایی که درباره منطقه آسیایی و جهان اسلام به چاپ رسیده متن این سوره را به عنوان سورهای که شیعی است و از تحریف قرآن در باور شیعه حکایت دارد، منتشر کردند . همه اینها حکایت از غرض ورزی و اندیشه (تفرقه بینداز و حکومت کن) (55) در اذهان این استعمارگران دارد، همان طور که همین استعمارگران در آن عصر، در ایران و هند به دینسازان بیمایه و شیادان دروغ پیشه کمک کردند تا افکارشان تحت عنوان بابیه و بهائیه رونق بگیرد و با ایجاد تفرقه و سست کردن پایههای اعتقادی مردم به چپاول و غارت اموالشان ادامه دهند . عبارت دبستان مذاهب درباره سوره نورین نیز بر انگیزه تالیف کتاب دبستان مذاهب مهر صحت میزند . مؤلف کتاب تحت عنوان «در ذکر مذهب اثنا عشریه» نوشته است:
«از ملا محمد معصوم ومحمد مؤمن تونی و ملا ابراهیم که در هزار و پنجاه و سه در لاهور بودهاند و از جمعی دیگر، آنچه نامهنگار [مراد خود مؤلف دبستان است] شنیده و دیده میآورد .» (56)
سپس به ذکر برخی از باورهای امامیه میپردازد و آن گاه درباره سوره نورین میگوید:
«بعضی از ایشان گویند که عثمان مصاحف را سوزانده بعضی از سورهها که در شان علی و فضل آلش بود برانداخت و یکی از آن سورهها این است .» (57)
سپس متن اسطوره مزعومه را در 42 بند [آیه!] میآورد .
مؤلف دبستان مذاهب درباره این که این بعض از شیعه چه کسانیاند؟ از کدام منبع چنین خبر دادهاند؟ سند آنان چیست و . . . هیچ خبر به دست نمیدهد . بنابراین، میتوان به آن احتمال یعنی بیان مبلغی از اسنادهای مغرضانه و بیپایه از سوی مؤلف دبستان مذاهب برای سست کردن پایههای اعتقادی متدینان اهتمام بیشتری داشت; چه این که از این عبارت کتاب دبستان مذاهب لغزش محدث نوری آشکار میشود . نوری میگفت: «ظاهر کلام دبستان مذاهب این است که وی از کتابهای شیعه این سوره را نقل میکند» (58) و حال آن که خود نویسنده دبستان میگوید: «بعض از ایشان گویند . . .» نه آن که از کتابی نقل کرده باشند .
نسبتی که دیگران به کتاب المثالب محمد بن علی شهرآشوب میدهد و محدث نوری از آنان نقل میکند، کاملا بیاساس و بدون مطالعه است، هر چند محدث نوری با تعبیر: «علی ما حکی عنه: بنابه آن چه از او [ابن شهرآشوب] حکایتشده» (59) سوره ولایت را به کتاب المثالب ابن شهرآشوب نسبت میدهد و این عبارت نشان میدهد خود محدث نوری کتاب المثالب را ندیده است لیکن این کتاب امروز در نزد ماست و - با چند بار تفحص - در آن هیچ اثری از برانداختن سوره ولایتبه چشم نمیخورد . افزون بر آن ابن شهرآشوب به طور روشن دیدگاهش را درباره سلامت قرآن از تحریف بیان کرده و همسان با دیدگاه سید مرتضی علم الهدی (60) (در 438 ق) بر این باور است که قرآن در عصر حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به همین صورت کنونی جمع و در بین دو جلد تدوین شده است . ابن شهرآشوب در تعرض به اهل سنت نوشته است:
«به گمان شما، عثمان قرآن را جمع آوری کرد و حال آن که این پندار مخالف آیات قرآن و اخبار است [. سپس به ذکر آیات و اخبار درباره جمع قرآن در عصر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میپردازد و از جمله آنها چنین میآورد] حضرت رسول الله - صلی الله علیه و آله - که هر سال قرآن را بر جبرائیل قرائت میکرد و در سال وفات دو بار آن را بر وی قرائت کرد، چطور ممکن استحضرت، قرآنی که تدوین و تالیف نشده و در مجموعهای مستقل گرد نیامده را استبر جبرائیل قرائت کند! ؟» . (61)
ابن شهرآشوب در کتاب دیگر به نام متشابه القرآن و مختلفه نیز دیدگاه روشن خود را درباره صیانت قرآن از تحریف چنین آورده است:
«قول درست این است که هر چه در روایات بیش از مصحف موجود ادعا شود، تاویل قرآن است و تنزیل [یعنی: ظاهر الفاظ] قرآن بدون افزایش و کاهش بر جای خود است .» (62)
بنابراین، ابن شهرآشوب چنین نظری ندارد . باید دید چه کسی این نسبت را به ابن شهرآشوب داده که موجب شده محدث نوری با استناد به قول او با تعبیر «علی ما حکی عنه، بنا به آن چه از او [ابن شهرآشوب] حکایتشده» (63) از وی نقل میکند؟ این فرد کسی جز ابوالمعالی محمود آلوسی مؤلف کتاب تفسیر روح المعانی (در 1270 ق) نیست . وی در مقدمه تفسیرش با صراحت نوشته است:
«ابن شهرآشوب مازندرانی در کتاب مثالب گفته استسوره ولایت از قرآن ساقط شده است . . . .» (64)
در گذشت آلوسی سال 1270 ق و محدث نوری سال 1320 . ق است و نوری از تفسیر آلوسی در فصل الخطاب استفاده کرده است - مانند این عبارت که میگوید: «محمود آلوسی معاصر در فایده ششم از مقدمات تفسیرش میگوید . . . .» (65)
برخی کتاب تذکرة الائمة را با نام مجلسی به طبع رساندهاند (66) و یا به استناد به این کتاب، اسقاط دو سوره نورین و ولایت را به مجلسی نسبت میدهد (67) لیکن هر کس تنها صفحات نخست این کتاب را نگاه کند به این نتیجه میرسد، مؤلف این کتاب از صوفیه (68) است و شیوه او با شیوه علامه مجلسی کاملا مغایر است . شرح حال نگاران درباره علامه مجلسی و نگاشتههای ایشان، نامی از این کتاب به میان نیاوردهاند . (69)
محدث نوری نیز کتاب الفیض القدسی فی ترجمة العلامة المجلسی را نگاشته با ادله روشن و شواهد کافی اثبات میکند این کتاب از تالیفات لاهیجی است وعدهای به سبب تشابه در نام او و پدرش با نام و پدر مجلسی یعنی محمدباقر بن محمدتقی به این خطا دچار شدهاند . (70)
مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی نیز درباره شناسنامه کتاب تذکرة الائمه نوشته است:
«این کتاب درباره تاریخ ائمه معصومان از محمدباقر بن محمدتقی لاهیجی به زبان فارسی است و در سال 1085 ق آن را نگاشته است . وی به تصوف گرایش دارد . . . همان طور که صاحب ریاض العلماء که شاگرد مجلسی و استاد در فن شرححال نگاری ستبدین نکته تصریح کرده است . بنابر این، انتساب کتاب به مجلسی پنداری است که بر اثر اشتراک نام مؤلف و پدرش با نام مجلسی و پدرشان، رخ داده است .» (71)
مؤلف ریحانة الادب شبیه به همین تعبیر را درباره کتاب تذکرة الائمه به کار برده است . (72)
حاصل آن که دو سوره اسطورهای نورین و ولایت - نه آن طور که عدهای پنداشتهاند بر این که آنها سه سورهاند - با متنی سست و پریشان که با معجونی ناشیانهای از آیات چندی از قرآن با عبارات مغلوط و سخیف بافته شده هیچ منبع و مدرکی نداشته، و اثری از آنها تا پیش از قرن یازدهم نیست، تنها منبع افسانه سورهای بنام نورین کتاب دبستان مذاهب است مؤلف این کتاب این اسطوره را به طور شفاهی از قول عدهای مجهول - اگر راستبگوید - نقل کرده است و محدث نوری به نقل از وی در فصل الخطاب آورده و دیگران از نوری گرفتهاند .
افسانه سوره ولایت نیز بنا به ادعای برخی از خاورشناسان در نسخهای از قرآن نگاشته قرن شانزدهم و یا هفدهم میلادی است - نسخهای که هیچ نام و نشانی از آن نیست - دومین مدرک این سوره کتاب تذکرة الائمه محمدباقر لاهیجی (هم عصر علامه مجلسی) است . وی نیز از منبع و مدرک خود درباره این سوره سخنی به میان نیاورده است و به احتمال زیاد از همان نسخه قرآن مجهول گرفته است، چون لاهیجی همان طور که خود میگوید سفری به هندوستان داشته (73) و لابد در آن جا با این دو سوره آشنا شده است .
با این اوصاف کاملا غیر منصفانه و به دور از شان تقوای پژوهش است که گروهی از خاورشناسان و سلفیان، با استناد به این دو افسانه بیسند با عبارات بیسر و ته، آنها را سورههای قرآنی بنامند و ادعا کنند دستاندرکاران تدوین مصحف عثمانی [قرآن موجود] این سورهها را به خاطر وجود فضایل امام علیعلیه السلام در آنها، از قرآن ساقط کردهاند و سپس شیعه را با این پندارها متهم به گرایش به تحریف قرآن کنند .
1) ر . ک: ایگناز گلدزیهر، مذاهب التفسیر الاسلامی، مصر، مکتبة الخانجی، 1374 ق، ص 294 - 295 .
2) ر . ک: محمد صبیح، به نقل از محمد عزت دروزه، تاریخ قرآن، ترجمه محمد علی فشاریک، مرکز نشر انقلاب، 1402 ق، ص 28 .
3) ر . ک: محب الدین خطیب، الخطوط العریضة، عمان، المکتبة المکیة، ق 1420 وی نوشته است:
«نتیجه بحث درباره دو سوره ولایت و نورین این است که در بین شیعه دو قرآن رواج دارد: یکی همین قرآن و دیگری قرآنی خاص پنهانی در نزد خود شیعه!» همان، ص 12; ناصر قفاری، اصول مذهب الشیعة الامامیة الاثنی عشریه، ریاض، 1415، ج 1، ص 255 و . . .
4) به طور نمونه ر . ک: سید کمال حاج سید جوادی، ، فهرست واره ایرادات و شبهات علیه شیعیان در هند و پاکستان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1375 ش .
5) به طور نمونه ر . ک: محمد حسن آشتیانی، غرر الفوائد فی شرح الفرائد، قم مکتبة آیة الله نجفی مرعشی، 1404 ق، ص 101; سید محمد حسین شهرستانی، حفظ الکتاب الشریف من شبهة التحریف، بی جا، 1395 ق، ص 46; محمدجواد بلاغی، الآء الرحمن فی تفسیر القرآن، مکتبة الوجدانی، قم، بی تا، ج 1، ص 24، یوسف الدجوی، الجواب المنیف فی الرد علی مدعی التحریف فی القرآن الشریف، مصر مطبعة النهضة الاردنیة، 1331 ق و . . .
6. Noldeke
7) تاریخ المصاحف، ج 2، ص 102 «نولدکه بنابر گفته عبد الرحمن بدوی «شیخ المستشرقین» آلمان به شمار میآید .(المصاحف سجستانی، مقدمه ص 4، چاپ مصر) گلدزیهر نیز از وی با عنوان «پیشوای بزرگ یاد میکند» (مذاهب التفسیر الاسلامی، برای آگاهی از شخصیات علمی و آثار وی ر . ک: موسوعة المستشرقین: ص 595، آراء المستشرقین حول القرآن الکریم و تفسیره، ج 2، ص 496 به بعد .
8. Ignas Gogdziher
9. Garcinde Tassy
10. Journal Asiatique 1842 Noldeke: 221-223.
11. W.st. clair Tisdall.
12. The Moslem World (1913) 111, 227 Shiah adidtion to the koran.
13) مذاهب التفسیر الاسلامی، ص 295 - 294 .
14. "chapitre inconnu du coran" JA, Tome Xlll may 1842, PP.431-36.
15) همان: ص 433 .
16) همان: Tome XlII December 1843, PP. 414-19 ، جالب است که کاظمبیک دیدگاه شیخ صدوق (در 386 ق) را درباره صیانت قرآن از تحریف در باور شیعه آورده است همان، ص 401 .
17. "Shiah Addions to the koran" MW, III, July 1913, pp.231-34.
18) همان، ص 229، تنها آدرس وی از این نسخه مجهوله قرآن این است: «این نسخه در ژوئن 1912 در بانکیپور هند یافتشده، مدیر کتابخانه بانکیپور گفته است این نسخه را بیستسال پیش از شخصی به نام نواب در لکنهوی هند خریداری کردیم، قدمت این نسخه حد اکثر 200 یا 300 سال پیش است» . همان، ص 228 .
19. Canon Sell
20) تاریخ قرآن، ص 28 .
21) محمدجواد مشکور، تاریخ شیعه و فرقههای اسلامی تا قرن چهارم، چاپ ششم، انتشارات اشراق، 1368 ش، ص 155 .
22) محمدباقر لاهیجی، تذکرة الائمة، نشر مولانا، بی تا، بی جا، ص 20 - 19 .
23) همان، ص 234 .
24) محمد عبد الوهاب، رسالة فی الرد علی الرافضة، تحقیق الدکتور ناصر بن سعد الرشید، مکه، مرکز البحث العلمی و احیاء التراث، 1400 ق، ص 14 - 15 .
25) شاه عبد العزیز دهلوی، تحفة اثنی عشریة، تهذیب سید محمود شکری آلوسی، تحقیق محب الدین خطیب، قاهرة، المکتبة السلفیة، بی تا .
26) احمد سالوس، مع الشیعة الاثنی عشریة فی الاصول والفروع، قطر دار الثقافة، 1417 ق، ص 151 .
27) الخطوط العریضة، ص 12 .
28) موسی جار الله، الوشیعة فی نقد عقائد الشیعة، مطبعة الکیلانی، بی جا، بی تا، ص 104 .
29) اصول مذهب الشیعة: ج 1، ص 255; مسالة التقریب بین اهل السنة والشیعة، دار طیبة، 1416 ق، ج 1، ص 201 .
30) محمد مالالله، الشیعة و تحریف القرآن، مکتبة ابن تیمیة، 1409 ق، ص 152 .
31) احسان الهیظهیر، السنة و الشیعة، مکتبة السلفیة، بی جا، بی تا، ص 113 .
32) احمدمحمد جلی، دراسة من الفرق فی تاریخ الاسلام، مکتبة السلفیة، 1418 ق، ص 226 .
33) اصول مذهب الشیعة، ج 1، ص 260 .
34) الخطوط العریضة، ص 12 .
35) تذکرة الائمه، ص 20 - 19 .
36) میرزا حسین نوری، فصل الخطاب، چاپ سنگی، ص 180 .
37) درباره شرح حال وی ر . ک: احمد نجاشی، رجال نجاشی، قم، ج 2، ص 865; ابو جعفر حسن شیخ طوسی، الفهرست، بیروت، ص 411; احمد شیخ طوسی، لسان المیزان، تحقیق لجنة التحقیق باشراف عبد الرحمن المرعشلی، بیروت، 1415 ق، ج 1، ص 382، رقم 800 .
38) ر . ک: محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، قاهرة دار الکتب العربی، 1387 ق، ج 1، ص 80; احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد او مدینة السلام، المکتبة السلفیة، المدینة المنوره، ج 1، ص 280; مقدس ابو شامه، المرشد الوجیز الی علوم تتعلق بالکتاب العزیز، دار الکتب العلمیة، ص 186 .
39) ر . ک: ابو الحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، تحقیق محمد محیی الدین عبد الحمید، بیروت المکتبة العصریة، ج 1، ص 119 .
40) ر . ک: علی ابن حزم ظاهری، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، تحقیق الدکتور محمد ابراهیم نصر، بیروت، دار الجیل، 1405 ق، ج 5، ص 120 - 119 در بیپایگی ادعای ابن حزم همین مقدار کافی است که میگوید: «در دیدگاه امامیه قرآن محرف است و آیاتی بر قرآن افزوده شده و آیاتی کاسته شده است . . .» (همان: ج 5، ص 119) چون هیچ کس از امامیه و غیر امامیه متهم به تحریف به زیاده در قرآن نیست اگر سخنی است همه بر محور تحریف به نقیصه استبرای توضیح بیشتر، ر . ک: فتح اللهمحمدی، سلامة القرآن عن التحریف و تفنید الافتراءات علی الشیعة الامامیة، تهران، پیام آزادی، 1412 ق، ص 227 به بعد .
41) النواقض، مخطوط، ورقه 103 به نقل از ناصر قفاری، اصول مذهب الشیعه، ج 1، ص 208 .
42) تکفیر الشیعة، مخطوط، ورقة 58 به نقل از اصول مذهب الشیعة، ج 1، ص 210 .
43) ابو جعفر محمد صدوق، الاعتقادات، ایران، 1413 ق، ص 81 .
44) مفید، المسائل السرویة، تحقیق صائب عبد الحمید، قم المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، 1413 ق، ص 84 - 83 .
45) علم الهدی (سید مرتضی)، علی بن الحسین، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق سید احمد حسینی، مؤسسة النشر الاسلامی، 1411 ق، ص 363 .
46) ابو جعفر محمد طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت دار احیاء التراث العربی، 1402 ق، ج 1، ص 3 .
47) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن، تحقیق محلاتی و طباطبایی، دار المعرفة، 1406 ق، ج 1، ص 15 .
48) علی ابن طاووس، سعد السعود، منشورات الرضی، قم، 1410 ق . ، ص 144 .
49) حسن بن یوسف حلی، المسائل المهنائیة، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، مساله 13، ص 123 .
50) زین الدین بیاضی، الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، تصحیح محمد باقر بهبودی، المکتبة المرتضویة، ج 1، ص 45 .
51) قاضی نور الله شوشتری، مصائب النواصب، تهران مکتبة اسلامیة، ج 1، ص 25 .
52) کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب، به اهتمام رحیم رضازاده ملک، کتابخانه طهوری، تهران، 1362 ش، ج 2، ص 22 .
53) همان، ج 2، ص 58 - 46 .
54) همان، مقدمه، ص د .
55. Divideand Rule
56) همان، ج 1، ص 244 .
57) همان، ج 1 ص 246 .
58) فصل الخطاب، ص 180 .
59) همان، 180 .
60) الذخیرة فی علم الکلام، همان ص 363 .
61) محمد بن علی ابن شهرآشوب، مثالب النواصب مخطوط، کتابخانه مدرسه سپهسالار، رقم 1841، ورقه 471; مکتبة الناصریه لکنهو، رقم 952، ورقه 468 (هر دو نسخه در مرکز احیاء میراث اسلامی قم موجود است).
62) محمد بن علی ابن شهرآشوب، متشابه القرآن و مختلفه، انتشارات بیدار، قم، ج 2، ص 77 .
63) فصل الخطاب ص 180 .
64) محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، تصحیح محمد حسین العرب، بیروت، دار الفکر، 1417 ق، ج 1، ص 44 .
65) فصل الخطاب، ص 162 .
66) نک: تذکرة الائمة، نشر مولانا، بی تا).
67) نک: الخطوط العریضة ص 12 .
68) همان گونه که شرح حال نگاران میگویند: وی به تصوف گرایش دارد، ر . ک: سید محسن امین، اعیان الشیعة، تحقیق حسن الامین، بیروت دار التعارف، 1403 ق، ج 9، ص 182 - 184 و منابع دیگری که در پینوشتشماره بعدی است .
69) به طور نمونه رک: میرزا محمدباقر خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، قم، ج 1، ص 118 - 114; اعیان الشیعة، ج 9، ص 184 - 182; آغابزرگ طهرانی، الذریعة الی مصانیف الشیعة، دانشگاه تهران، 1342 ش، ج 23، ص 319 به بعد; میرزا عبد الله افندی، ریاض
العلماء و حیاض الفضلاء، تحقیق سید احمد حسینی، قم مطبعة خیام، 1401 ق، ج 5، ص 393 به بعد . در همین منابع شرح حال محمدباقر بن محمدتقی لاهیجی تا حدودی، آمده است .
70) میرزا حسین نوری، الفیض القدسی فی ترجمة العلامة المجلسی، مطبوع در بحار الانوار، ج 105، ص 53 - 54 .
71) الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج 4، ص 26 .
72) محمدعلی مدرس، ریحانة الادب در شرح احوال و آثار علما، عرفا، فقها و . . . ، تهران، نشر خیام، 1369، ج 5، ص 195 .
73) تذکرة الائمة، ص 130 .